نویسه جدید وبلاگ
برهم کنش میان توسعه فرهنگی و گردشگری و تاثیر آن بر هویت های فرهنگی
توسعه فرهنگی در ساختار یک جامعه به نیازهای معنوی و غیر مادی توجه می کند. در واقع در توسعه فرهنگی سنن و تجارب گذشته و قدیمی در یک جامعه، حالت انباشت پذیر به خود می گیرد، این مسئله مبنایی برای رشد یک جامعه است، این مسئله منجر به خود باوری جامعه شده است و در شکل گیری و هویت فرهنگی جامعه نقش مهمی ایفاء می کند. هدف تعامل توسعه فرهنگی و سیاست فرهنگی جدید دموکراتیزه کردن فرهنگ است، این نوع سیاست می خواهد توسعه فرهنگی افراد را اعتلاء بخشد. از بعد دیگر در حوزه مطالعاتی توسعه فرهنگی باید به ارتباط بین فرهنگ و تکنولوژی توجه کرد. در نظام اجتماعی بخشی از یافته ها و دستاوردهای بشری در قالب تکنولوژی قابل توسعه و آموزش فرهنگی است، که این فناوری با شبکه هایی از ارزش ها، نگرش ها، سنت ها و الگو های رفتاری رابطه دارد و به واسطه این ارتباط شیوه زندگی و دنیایی که مردان و زنان در آن عمل می کنند، را تحت الشعاع قرار می دهد. گردشگری و توسعه فرهنگی هم به نوعی در رشد هویت های فرهنگی بومی و ملی موثر است. در واقع گردشگری در چند دهه اخیر نقش بارزی در فرهنگ گرایی توسعه داشته است. فرآیند جهانی شدن و ارتباط آن با توسعه در دهه های اخیر با پیامدهای مثبت و منفی برای جوامع در سطح بین المللی، ملی و بومی همراه بوده است. با توجه به اینکه امروزه نظریه پردازان اجتماعی بر این عقیده هستند که جهانی شدن زندگی افراد جوامع را به سمت غربی گرایی یا به عبارتی آمریکایی شدن اشاعه و سوق می دهد، توسعه فرهنگی از طریق تقویت فرهنگ های بومی، ملی، منطقه ای باعث این گردیده است که در بحث جهانی شدن نوعی ناهمگونی و تنوع را در دنیا ارتقاء دهد. در مجموع ضرورت و هدف از توسعه فرهنگی در یک جامعه بررسی فرآیند تغییر و دگرگونی در ساختار فرهنگ مادی و معنوی جامعه است، این پدیده بر نظام فرهنگی حاکم، سازمان های فرهنگی و سیاسی و ضوابط های رفتار فرهنگی انسان نیز اثر گذارست. توسعه فرهنگی و نیز فراهم آوردن امکانات دستیابی به فرهنگ جهانی باید در کشور های در حال توسعه من جمله ایران حفظ شود. توسعه فرهنگی نسبت به سایر ابعاد توسعه از بار ارزشی بیشتری برخوردار است و در ساختار فرهنگ یک جامعه به نیازهای معنوی و غیر مادی در زندگی افراد برای هرگونه رشد و تغییر و تحول توجه می کند. این فرایند بر حوزه ادراکی، شناختی، ارزشی و گرایش انسان ها و قابلیت های فردی تأکید می کند و انسان ها را شخصیت ویژه ای برای جامعه آماده می کند، این آمادگی در واقع همان فرایند اجتماعی شدن است که در قالب نقش ها و کارکرد های نظام اجتماعی قابل بررسی است. در واقع در توسعه فرهنگی سنن و تجارب گذشته و قدیمی یک جامعه، حالت انباشت پذیر به خود می گیرند، و این مسئله مبنایی برای رشد یک جامعه است، بر اساس سنت و تجارب گذشتگان می توان آینده ای نو بر اساس شناختی از نیازها و شرایط تازه باز اندیشی و بازسازی کرد. این مسئله منجر به خود باوری جامعه شده است و توانائی های بالقوه و خلاق انسان را در زمینه فرهنگی شکوفا می کند، و این مسئله خود در شکل گیری و هویت فرهنگی جامعه نقش مهمی دارد. در بررسی توسعه فرهنگی باید اشاره به کیفیت سطح زندگی و فرهنگی جاری جامعه در یک جامعه کرد، بر این اساس وظیفه اصلی هر برنامه توسعه فرهنگی بی درنگ برآورده کردن نیاز های فرهنگی است، تا از این طریق مردم به کالاهای فرهنگی که به زندگی و رشد فرهنگ آن ها دوام می بخشند، دسترسی بیشتری می یابند. بخشی از مطالعات حوزه توسعه فرهنگی در قالب سیاست های فرهنگی که نوعی ضرورت توسعه مند، پویا و همه جانبه را بیان می کند. سیاست فرهنگی سنتی آن بخش از توسعه فرهنگی است که هدف آن افزایش شناخت جهانی از آثاری از میراث فرهنگی است که ارزش های نخبگان را بیان میکند. در اینجا هدف آن است که فرهنگ به مدد اشکال سنتی چون موزه، کتابخانه، و تائتر در دسترس مردم قرار بگیرد. از اینرو تأکید بر عرضه است و هدف افزایش مصرف فرهنگی است. هدف سیاست فرهنگی جدید دموکراتیزه کردن فرهنگ است، این سیاست می خواهد توسعه فرهنگی افراد را اعتلاء بخشد باید متکی بر مشاهده رفتار و تحقیق در زمینه آرزو ها باشد و به تقاضاها اعتناء کند. باید به فرهنگی که تجربه می شود راه داد، فرهنگی که بر روند یادگیری فرهنگی تأکید دارد و شرایط هر فرد را در نظر دارد؛ در عصر امروز در هر جامعه ای قابل مطالعه است. گردشگری و توسعه فرهنگی هم به نوعی در رشد هویت های فرهنگی (بومی و ملی) مؤثر است، بخش دیگری از عناصر و لوازم توسعه فرهنگی جوامع از طریق گردشگری شکل می گیرد. در واقع گردشگری در چند دهه اخیر نقش بارزی در فرهنگ گرایی توسعه داشته است. گردشگری و صنعت گردشگری به صورت پایدار در توسعه همه جانبه نقش اساسی دارد.
یکی از راه های گسترش توسعه فرهنگی در جوامع شناخت میراث فرهنگی و ارزش های بومی و محلی آن جامعه است، گردشگری از لوازم این شناخت می باشد. در توسعه توریسم به مسئله فرهنگ توجه خاصی می شود، آثار باستانی و کهن هر کشور معرف فرهنگ خاص همان کشور است، این آثار دارای ارزش های معنوی بسیار زیادی است که برای آن قوم به طور اخص و جاذبه های برای دیگران به طور اعم دارد،که در نتیجه باعث جلب و جذب دیگران جهت بازدید و شناخت آن جاذبه ها و آثار می گردد. در شناخت رابطه توسعه فرهنگی و توریسم دو نکته حائز اهمیت است: یکی فرهنگ انفرادی و دیگری فرهنگ همگانی. فرهنگ انفرادی، آموزش ها و مهارت های فردی است، یعنی یک نفر با کمک مهارت و استعداد فردی خود اثری به وجود می آورد، که در فرهنگ قوم و یا جماعتی مشخص اثر بارز و ارزنده ای محسوب می گردد. فرهنگ همگانی از تکامل تریجی افکار و پیشرفت همگانی یک اجتماعی به وجود می آید… رابطه توسعه فرهنگی و گردشگری فقط به رابطه مردم و اشیاء و یا انواع فرهنگ ها و آثار کهن و نظایرآن محدود نمی شود. بلکه به بسط نوعی رابطه معنوی فرهنگ که شامل آگاهی از روش ها و کردارها و به طور خلاصه هنر و نحو زندگی و روابط انسانی اقوام مختلف و مسافرت مردم جهت آگاهی از آنچه که در دنیایی امروز می گذرد نقش بسیار مهم و ارزنده ای در بسط توسعه فرهنگی ملل مختلف ایفاء می نماید. رابطه گردشگری و توسعه فرهنگی را می توان در گردشگری فرهنگی مورد مطالعه قرار داد. در گردشگری فرهنگی اشاره به جذابیت های فرهنگی هر جامعه باید کرد. در مناطق در حال توسعه من جمله ایران این جذابیت ها به صورت اماکن زیارتی، هنرهای دستی، فعالیت های فرهنگی محلی منطقه ای - ملی و… قابل بررسی است. گردشگری فرهنگی، از نظر ماهیت، افراد متعلق به فرهنگ های مختلف و گروههای مذهبی سنتی و کسانی که به سیستم اقتصادی پیشرفته تعلق دارند، همه را در یک جا گرد هم می آورد. گردهمایی این افراد مختلف در بستر یک تجربه گردشی، می تواند اثرات بالقوه زیادی، بویژه در جامعه سنتی و محلی، داشته باشد… گردشگری فرهنگی فرصت هایی را به وجود مِی آورد که افراد متعلق به فرهنگ های گوناگون بتوانند یکدیگر را درک کنند و به غنای فرهنگ یکدیگر پی ببرند، البنه گاهی هم این کار موجب سوءتفاهم یأس طرفین می شود. توسعه فرهنگی بر ساختار جامعه از طریق گردشگری اثرات قابل ملاحظه ای را می گذارد، هنگامی که از فرهنگ به عنوان یک عامل جذب استفاده می شود، اثراتی چون (افزایش حمایت از فرهنگ سنتی، به نمایش گذاردن هویت قومی، تجدید حیات هنر های سنتی و…) قابل بررسی است. هنگامی که بین گردشگران و ساکنان تماس مستقیم صورت می گیرد، این مسئله باعث این می شود که از نظر تعامل فرهنگی، نمودهای منفی را از بین برده و فرصت های اجتماعی را افزایش یابد. گردشگری و توسعه فرهنگی باعث ایجاد این عامل شده که، در مشاغل و ساختار اقتصادی و در نقش های اجتماعی تغییر ایجاد شود، این عامل موثر فرصت های جدید اجتماعی و اقتصادی را ایجاد کرده و باعث کاهش نابرابری های اجتماعی می شود، عامل دیگری چون توسعه تشکیلات گردشگری در حوزه فرهنگ و گردشگری با پیامدی چون افزایش محل های گردشگری و تفریحی همراه است.
البته باید متذکر شوم که این مطالب رو از چند منبع استفاده کردم ولی خوب از آنجا که برای دو هفته نامه بود و این دوستان منابع رو حذف کردند من هم مطالب آخر رو به همراه اصلاحات برای شما قرار دادم.