نویسه جدید وبلاگ

گزارش ادوارد ابوت بریتانیای در دوره قاجار از مازندران

بریتانیا در دوران قاجاریه به رغم نداشتن اتباع و بازرگانانی در ایالات جنوبی دریای مازندران، یک کنسولگری در رشت و یک نمایندگی کنسولی در استرآباد تاسیس کرده بود که صرفاً هدف سیاسی در برداشت. از جمله رقابت دو امپراتوری توسعه طلب روسیه و بریتانیا در قرن نوزدهم برای حکمرانی بر سرزمین های آسیای مرکزی بود که ایران را ناخواسته درگیر آن کرد. از پیامدهای این رقابت تاسیس نمایندگی های سیاسی و کنسولگری در ایران بود.

این دولت ها برای منافع بازرگانی- سیاسی و ارائه خدمات به اتباع خود در دیگر کشورها، با موافقت کشور ذی ربط به تاسیس کنسولگری در بنادر و شهرهایی می پرداختند که با آنها رابطه تجاری داشتند یا در حال آغاز این رابطه بودند. پاسخ دولت ایران نیز به این اقدامات، افتتاح کارگذاری های وزارت امور خارجه در شهرهای تجاری داخلی بود تا از این طریق ضمن اطمینان از رعایت معاهدات دو جانبه از منافع ملی و نیز منافع اتباع خود پاسداری کند. در سال 1269 ق- 1852م بریتانیا موفق به جلب موافقت ایران برای تاسیس کنسولگری آن دولت در ایالات جنوبی دریای مازندران شد. هدف بریتانیا از تاسیس کنسولگری در منطقه مذکور نه تجاری بلکه صرفاً سیاسی بود زیرا بین بریتانیا و ایالات جنوبی دریای مازندران مناسبات بازرگانی مستقیم وجود نداشت و کالاهای بریتانیایی موجود در بازارهای گیلان، مازندران و استرآباد که صرفاً مصرف محلی داشتند، از تبریز و قفقار وارد می شدند. کنسول های بریتانیایی در حوزه ماموریت خود با برقراری مناسبات با طبقات فرادست و مقامات محلی، به کاهش اقتدار دولت مرکزی ایران و گسترش نفوذ سیاسی و منافع اقتصادی بریتانیا اشتغال داشتند. در پی عهدنامه ترکمنچای (1243ق-1828م)، روسیه ایران را از داشتن نیروی دریایی در دریای مازندران محروم کرد و جزیره ایرانی آشوراده در دهانه خلیج استرآباد را اشغال کرد و به تاسیس پایگاه دریایی در آنجا پرداخت تا از دزدی دریایی ترکمن ها در دریای مازندران و سواحل جنوبی آن جلوگیری کند. این اقدام روسیه توجه نمایندگان سیاسی بریتانیا را جلب کرد. سرجان مک‌نیل در سال 1258ق-1842م در طی گزارشی لندن را از تصمیم خود برای اعزام ماموری مورد اعتماد به سواحل جنوبی دریای مازندران آگاه کرد تا اوضاع منطقه و اقدامات روس ها را گزارش کند. این شخص که کیت ادوراد ابوت نام داشت در طی دو سفر طولانی (1258-1260ق/ 1843-1844م) از تبریز و غرب گیلان تا ترکمن صحرا در استرآباد، در گزارشی جامع دولت بریتانیا را از شرایط حاکم بر ایالات جنوبی دریای مازندران و اقدامات روسیه در این منطقه آگاه ساخت (کاظم بیکی، 1390). کنسول ابوت گزارش خود را در سه بخش تقدیم عالیجناب پالمرستون می کند. وی در اولین گزارش خود که در سال 1844م به ملکه بریتانیا تقدیم می کند، توصیفی کلی از مازندران و استرآباد ارائه می دهد و در سفر دوم، به گفته خود وی، اطلاعاتی مازاد را کسب می کند. سفر وی در اول نوامبر 1847م از تهران آغاز می شود. ابوت در طی این سفر به ارائه جزئیات دقیق و موشکافانه ای می پردازد از جمله اطلاعاتی درباره مسافت ها و فواصل، نام مناطق، بلوک و تقسیم بندی ها، مبالغ مالیاتی هر منطقه به صورت نقدی یا جنسی، ذکر تاریخ روایی و اسطوره ای برخی مناطق، اطلاعاتی درباره تعداد خانوارهای هر شهر یا روستا، محصولات کشاورزی و تجاری، معادن و منابع طبیعی، تعداد سربازها و نیروی نظامی هر شهر و روستا که به خدمت در ارتش مشغولند.

وی درباره تاریخ اسطوره ای منطقه دماوند می نویسد: دماوند پایتخت کیومرث یا فریدون است ولی بیشترین شهرت این شهر مربوط به ضحاک است. در جایی دیگر درباره آمل می نویسد: شهر آمل از نظر باستان شناسی بسیار پر ارزش است و این تاریخچه به زمان پادشاهی طهمورث، نوه کیومرث باز می گردد و گفته می شود که بعدها در زمان پادشاهی منوچهر این شهر پایتخت او بوده است.

یک نمونه برای ارائه تقسیمات منطقه ای، تقسیماتی است که در مورد منطقه لاریجان ارائه می دهد. وی می نویسد: لاریجان شامل 66 روستا به قرار زیر است:

بالا لاریجان: 26 ده

دلارستاق: 15 ده

امیری: 12 ده

بهرستاق: 13 ده

ابوت اطلاعات هدفدار و کاملی درباره منابع معدنی هر منطقه ارائه می دهد. برای مثال درباره فلزگری منطقه اسک می نویسد: در نزدیکی اسک معدن زغال سنگی وجود دارد که من پیشتر از وجود آن خبر نداشتم. فلزکاران دهات از زغال سنگ استفاده می کنند. گفته می شود که رگه هایی از معدن مس در بهرستاق پیدا شده است و من بعداً شنیدم که روستای خراب نود (Neved) در لار، یک معدن قدیمی مس دارد. ابوت در گزارش بازدید از کارگاه های آهن کاری منطقه نور می نویسد: در مجموع 16 مغازه یا کوره آهنگری در این منطقه وجود دارد و تعداد کوره های هر ده را نیز بر می شمرد. وی تولید روزانه هر کوره آهنگری را 100 گلوله 6 پاوندی و یا 50 گلوله می نویسد و مبلغ خرید هر خروار (40 من تبریز) آهن در آمل را 15 تا 20 قران ذکر می کند.

از دیگر خصوصیات گزارش ابوت معرفی شخصیت ها و اقدامات آنهاست. برای نمونه وی در طی عبور از رودخانه لار می نویسد: «با گذر از یک پل چوبی به سمت چپ رودخانه رفتیم که بر روی صخره ای به فارسی تراشیده بودند که بخاطر تعمیر این راه مسافران باید سپاسگذار نواب رضا قلی میرزا در سال 1221 هجری قمری، یعنی حدود 42 سال پیش، باشند. من شنیده ام که این شاهزاده از اعقاب نادرشاه بوده است.» در جایی دیگر در زمان اقامت در شهر دماوند می نویسد: «من مهمان حاکم دماوند محمد هاشم خان بودم که از گذشته می شناختم. او به من اطلاع داد که حکومت این شهر و منطقه برای چندین قرن با خانواده او بوده است و حتی افزود که متن فرمانی را در اختیار دارد که شاهان اولیه صفویه که در اواخر قرن پانزدهم در ایران حکومت می کردند به اجداد او داده بودند. او به یک خانواده سید عرب تبار تعلق دارد.» در بخش دوم گزارش به توصیف و ارائه اطلاعات درباره راه ساری به اشرف (بهشهر کنونی) از طریق پل نکا می پردازد و می نویسد: در میل 14 به روستای میان رود رسیدم و با گذشتن از پل نکا بر رودخانه شمشیربور که دو دهنه دارد در روستای آقا بلور منزل گرفتیم. ساکنان این ده از ایل غیریلیس (Ghiraylees) یک ایل ترک بودند که بوسیله آغا محمد خان از بخش علیای گرگان به مازندران کوچ داده شده اند.



برای مطالعه بیشتر می توانید از طریق این لینک مطالب بیشتری را مطالعه کنید







نویسه جدید وبلاگ


نقشه شهرستان آمل و روستاهای اطراف












عناصر تاریخی و واجد شرایط بافت قدیم به همراه تفکیک محلات و مراکز آن









نویسه جدید وبلاگ


آرامگاه میربزرگ شهر آمل

تاريخچه ساخت بنا: پس ازوفات ميرقوام الدين مرعشي در محرم سال ۷۸۱ ه.ق. در بارفروش ( بابل) ،مردم او را بر دوش به آمل آوردند و او را در اين شهربه خاك سپردند و قبري براي او ساختند. پس از تسلط امیر تیمور بر مازندران وتعیین جمشید قارون غوری(795_805ه.ق) و اسکندر شیخی  چلاوی به حکومت آنجا منسوب شد.اسکندر که کینه سادات را در دل داشت مردم آمل را به ويران كردن بارگاه قوام الدين فرمان داد. از آمليان كسي تن به اين كار نداد. اسكندر دست به دامان مولانا قطب الدين آملي لاهيجي شد و او براي رام كردن مردم با دست خود كلنگ را گرفته بر آرامگاه مير قوام الدين فرود آورد. بازهم كسي از او پيروي نكرد مگر گروهي از مردم زبون كه با بيل و كلنگ بناي قبر او را ويران و هموار ساختند. آرامگاه ميربزرگ درسال ۸۱۴ ه.ق. باخشت وساروج توسط استادان بنا بازسازي گرديد. بسياري از سران و بزرگان خاندان مرعشي در اطراف مرقد مير قوام الدين و در اطاق هاي اطراف بناهاي اصلي به خاك سپرده شده اند كه سيد علي آملي يكي ازآنهاست. همانطور كه پيشتر ذكر شد بناي فعلي آرامگاه ميربزرگ بدستور شاه عباس اول ساخته شد.

سفرنامه نویسان و جهانگردان از این بنا بازدید کرده و این گونه ان را توصیف کردند.

هلمز در سال ۱۲۶۰ ه.ق. مينويسد: " تنها بناي معظمي كه جلب نظر معنوي كرده و او جزئياتش راثبت كرده، مقبره مير قوامالدين مرعشي است."

ملگنوف سياح روسي درقرن ۱۹ ميلادي مشهد مير بزرگ را مسجد مير قوامالدين خوانده و درباره آن مينويسد:  مسجد مير بزرگ قوام الدين با گنبد نيكو و حجره نشستگاه خود، گويند زير زميني است كه خزينة او بوده، خام طمعان آنجا گرد گرديده اند.شاه عباس آن مسجد را مرمت كرد. گنبدش از زلزله ويران شد. گويند ۱۵۴ من ورق طلا از آنجا كندند".

ناصرالدين شاه در محرم سال ۱۲۸۳ قمري از اين بنا ديدن كرده و به دستور او عكاس مخصوص عكسي از اين بنا از سمت شرق برداشته كه در آلبوم خانه كاخ گلستان محفوظ و زير آن نوشته است"عكس مشهوربه مقبره ميربزرگ كه ميگويند ازدرويشان سلاطين صفويه است واقع درشهرآمل ازسمت مشرق انداخته شده است عزه شهر محرم الحرام سنه ۱۲۸۳


عكس بنا در سال ۱۲۸۳ ق.   مأخذ:كاخ گلستان

دمرگان در سال ۱۳۰۷ ه.ق. اين بنا را مورد بررسي قرار داده و دربارة آن نوشته است: "جالب ترين بناي تاريخي آمل، بدون ترديد مرقد مير بزرگ است اين بنا در غرب بازار فعلي است و از آجر با نماي كاشي آبي رنگ ساخته شده است. نماي بنا يك دربزرگ در وسط و دو در كوچكتر در سمت چپ و راست آن است كه اطراف آنها را يك حاشيه  كاشي مينارنگ با خط كوفي احاطه كرده است. سالن بزرگ وسط مربع است و در چهار ضلع آن چهار در ورودي است. اطاق زمينهاي زرد و حاشيهاي خاكستري رنگ دارد و در ارتفاع ۲۴۰ سانتيمتري زير گنبد، كتيبه هایي از آيات قرآن است كه با خطي سفيد روي زمينه آبي نوشته اند. ميگويند گنبدي كه تقريبا سراسر آن تعمير و از نو ساخته شده سابقا داراي پوششي از ورقههاي نقره بوده است. در چپ و راست تالار مركزي، اطاقهاي كوچكتر است كه ديوارهاي آنها با كاشيهاي زمينة زرد و گلهاي

ظريف تزئين شده است. اطاقهاي زير، امروز وضع بدی دارند. در گذشته تزئينات اين اطاق بسيار مجلل و عالي بوده است. سابقا نزديك بناي مير بزرگ قصري كه زمين برجسته مربع شكل آن تا امروز برقرار است وجود داشته است. اهالي گفتند در محلي كه امروز رودخانه جاري است بناي بسيار مهمي يافت ميشد كه بر اثر طغيان رودخانه يكسره از جاي كنده شده و با تمام ظرافت و زيبائيهاي آن به دهان سيلاب فرو رفته است.

رابينو در سال ۱۳۳۰ ه.ق. دربارة مشهد ميربزرگ چنين مينويسد:

مشهد میر بزرگ مزارمیر قوام الدین مرعشی(781ه.ق)است و او سرسلسله ساداتی است که از سال 860_989ه.ق در مازندران حکومت داشتند. این امامزاده شامل بنائي چهارگوش آجري است كه مدخل آن در سمت جنوب است و در سه طرف ديگر آن سه اطاق است كه طول هر يك در حدود هفت متر است و بنايي هشت ضلعي كه بسيار ويران شده و سبزه و گياه بر آن رسته، بر بالاي اين بناي چهارگوش است و بالاي همه، برجي مدور است كه به گنبدي كوتاه منتهي ميشود گويا سراسر بنا با كاشيهاي الوان سرخ و سبز و آبي و زرد و ارغواني كه طراحي هاي مختلف داشته اند پوشيده بوده است. پارهاي از اين كاشيها بر بالاي مدخل تا امروز باقي است. قسمت داخلي بنا كه مرقد مير قوام الدين است زيبا و با عظمت است.داخل بنا حاشيه هایي از كاشي آبي رنگ دور بنا در زير گنبد ديده ميشود. مرقد در وسط صندوقي بزرگ چوبين آن راپوشانيده است كه قطعا چهار چوبه است و استخوان بندي آن باقي است بر اين چهار چوب ابياتي از هفت بند محتشم با خطي خوش حك شده و حروف آن مذهب است زمينه كتيبه رنگ آبي سير دارد."

نصرت الله مشكوتي در سال ۱۳۴۶ ش دربارة آن مي نويسد: " بناي كنوني بقعة مشهد ميربزرگ كه در وسط محوطه هاي مشجر و حسينيه هاي واقع شده است، از ابنية قرن يازدهم هجري به شمار مي آيد. از جهت وسعت ساختمان و دارابودن گنبد و سردر و كاشيكاري هاي زيبا حايز اهميت است و صندوق چوبي مرقد به تاريخ سال ۱۰۳۳ ه.ق. ثبت شده است. در زير گنبد و شبستانها و اطاقهاي كناري وسر در مقبره و روي جرزهاي آن قطعات كاشي صفوي  باقي مانده است همچنين مقداري از كتيبة كمربند داخلي گنبد نمايان است. در نتيجه تعميرات اساسي كه در اين بقعه به عمل آمده، هسته مركزي بنا حفظ شده است. بناي كنوني از ساختمانهاي زمان شاه عباس اول صفوي ميباشد كه ايران قرار ميگيرد".

پس از انقلاب اين بنا مدتي بعنوان محل استقرار اداره ميراث فرهنگي آمل و ازسال ۱۳۷۸ تاكنون بعنوان موزه شهداي اين شهر مورداستفاده قرارگرفته است.

با توجه به مطالعاتي كه در دهه ۱۳۴۰ انجام شده، هسته اصلي مقبره كه در زير ضريح چوبي فعلي پنهان شده بود يك بناي چهار ضلعي با ۱ درگاه ميباشد كه به شيوه مرسوم مقابر قرن ۹ ه.ق. آمل و مازندران بنا شده بوداين بنابه طور احتمال همان بنائي است كه در سال ۸۱۴ ه. ق. به دستور سيد علي ساري ساخته شده بود و بعدها در دوران شاه عباس صفوي به صورت كنوني بازسازي و توسعه داده شده است.








نویسه جدید وبلاگ


دایی ذوالفقار هنرمند لاک تراش در روستای بلیران آمل









نویسه جدید وبلاگ


بهار که نیبو گل ره نشون نئبو  

گل که نیبو بهار نوم نئبو          
.
.
.
.
نوُِم حق منه ورد زون نئبو     

این کله زون انه رون نئبو


برگردان فارسی

"بهار که نمی بود گل را نشان نمی بود                                      
 گل هم که نمی بود نامی از بهار نمی بود"
.    
.
.
"نام نیکوی حق اگر ورد زبان و ذکر مدام من نمی شد
 این زبان کوتاه الکن من این همه روان و گویا نمی شد"

محمد لطفی نوایی
شاعری که متولد سال 1323 بودند و در 4 مهرماه سال 1393 دیگر ناملایمات روزگار را نمی بیند. کسی که وقتی زنده بود نامی از او در محافل شهری بیان نمی شد اما وقتی درگذشت، در خبرگزاری ها از او به عنوان نیمای دوم یاد کردند. در صورتی که وقتی بیمار و گرفتار بود هیچ یک از مسئولین و اهالی فرهنگ به او کمک نکردند مگر چند تن از فرهنگ دوستان این سرزمین، خدایش بیاموزاد.
هر وقت به برای دیدن ایشان می رفتم سراسر وجودم را غم فرا می گرفت و پیش خودم می گفتم، که دور از انصاف است که شرایط زندگی فردی توانمند در عرصه فرهنگ این باشد و از طرفی دیگر افرادی که توانمندی شعری مناسب ندارند و فقط تملق و چاپلوسی توانمندی آنهاست، جایگاهی به مراتب بهتر داشته باشد.
نکته جالب این است که با وجود افراد دل شکسته همچون لطفی در این شهر هر سال بزرگداشت های مختلفی در تالار های پرهزینه شهر برگزار می شود، البته بیشتر تبلیغاتی از یک طایفه خاص در مقابل طایفه دیگر است. نوعی نگرش به جایگاه افراد که متناسب با جایگاه فرد نیست بلکه جایگاه طایفه اوست و در دنیای قرن بیست و یکم جایی ندارد و فقط سران بی خرد این طوایف برای مقابله به مثل با دیگر طوایف به برگزاری بزرگداشت هایی برای افرادی دست می زند که کارنامه ی آنها لایق تقدیر ساده نیست چه برسد به بزرگداشت با هزینه های میلیونی، جالب تر اینکه افرادی به عنوان استاد اعظم و پدر خوانده (البته این القاب رو من انتخاب کرند وگرنه نوچه ها فقط از واژه استاد برای ایشان استفاده می کنند) در این شهر نقش ایفا می کنند که من و دوستان جوان من خیلی مشتاق هستیم، بدانیم این استاد و استادانی از این دست چه جایگاهی علمی دارند، چند کتاب، مقاله و سخنرانی در همایش های داخلی (بین المللی پیش کش آقایان) دارند که خود رو لایق چنین جایگاهی می دانند و در همه مراسم ها و محافل شهری حضور پر رنگ دارند و به واقع گویا باور کردند که چنین جایگاه دارند اما فراموش نکنند که فقط به کسوت خود بنازند نه جایگاه علمی که ندارند.
و اما آخر اینکه: لطفی رفت و لطفی های زیادی در این شهر هستند که با وجود افرادی که توسط طوایف آنها ملقب به مقام شامخ استادی شدند، هرگز دیده نمی شوند. امید به روزی که بساط طایفه و عشیره گری در این شهر برچیده شود و فقط مقام و جایگاه افراد براساس توانمندی و فعالیت شان مورد اجر واقع شود، نه پشتوانه تیره و طایفه شان.









نویسه جدید وبلاگ

   Localization of Garrisons in Tabaristan during Early Islamic Era
برای دریافت این مقاله روی این قسمت کلیک کنید.









نویسه جدید وبلاگ




Possible Sources of Iron in Hassanlu, Iran
برای دریافت این مقاله روی این قسمت کلیک کنید.





نویسه جدید وبلاگ


گنج نوشت
 
کتاب گنج نوشت کاری از دوستان و همکاران در مرکز آمل شناسی به سرپرستی استاد نصرالله هومند می باشد. مراسم رونمایی از این کتاب در عصر روز 15 شهریور ماه در سالن اجتماعات اداره فرهنگ و ارشاد شهرستان آمل برگزار می شود.






نویسه جدید وبلاگ



پژوهشگران و محققانی که مشتاق به همکاری و ارسال مقاله در گستره فرهنگ مازندران هستند می توانند مقالات خود را برای نشریه تپور نامک ارسال نمایند. اطلاعات مربوط به چارچوب و محوریت مقالات و نحوه ارسال آن را می توانید مطالعه کنید و همچنین برای اطلاعات بیشتر می توانید از طریق این لینک با بنیاد فرهنگ مهر آمل و مرکز آمل شناسی بیشتر آشنا شوید. 


نشريه تپور نامک

نشريه اي مربوط به مرکز آمل شناسي وابسته به بنياد فرهنگ مهر آمل
تپورنامک نشريه اي با محوريت موضوعي: تاريخ – باستان شناسي – جغرافيا – معماري – شهرسازي – مردم شناسي – استوره – ادبيات – فرهنگ بومي و حوزه هاي مرتبط در گستره استان مازندران در ارتباط با شهرستان آمل مي باشد. علاقمندان مي توانند مقالات خود را به رايانامه نشريه Tapournamak@gmail.com ارسال نماييد.

نکاتي چند براي ارسال مقاله به گاهنامه تپورنامک
تنها مقالاتي جهت داوري و انجام مراحل چاپ در نشريه مورد پذيرش قرار مي گيرد که در چارچوب محور و چارچوب هاي فوق الذکر باشد.
الف) ساختار مقاله:
نام مقاله، چكيده( نزديك به 200 واژه)، واژگان كليدي( چهار تا هشت واژه)، در آمد، روش پژوهش، متن اصلي، بحث و نتيجه گيري ، سپاسگزاري، پي نوشت (ها) و کتابشناسي.

ب) شيوه تنظيم منابع:
-تنها منابعي در پايان مقاله ذکر شود که در متن مقاله به ان ارجاع داده شده باشد.
-در هنگام تنظيم کتابشناسي منابع بر اساس زبان دسته بندي الف) منابع فارسي ب) منابع غير فارسي ذکر گردد.
-ارجاعات مقاله خود را به شكل زير تنظيم كنيد:
كليه ي منابع مقاله را بر اساس نام خانوادگي مؤلف و ترتيب الفبايي تنظيم و در صورت چند زبانه بودن  منابع آنها را تفكيك كنيد.
1.ارجاع کتاب: نام خانوادگي، نام، سال چاپ، عنوان كتاب، نوبت چاپ، محل چاپ، نام ناشر.
مجيدزاده، يوسف، 1370، تاريخ و تمدن ايلام، تهران، مركز نشر دانشگاهي.
2.نحوه ارجاع به مجله در پايان مقاله: نام خانوادگي، نام، سال چاپ، عنوان مقاله، نام مجله، شماره مجله، شماره صفحات مقاله در مجله.
طلايي،حسن،1373، پيشينه ظروف سفالين لوله دار و مهاجرت آرياييها ، مجله باستان شناسي و تاريخ، سال نهم، پاييز و زمستان، صص 9-15.
Alizadeh,A., 1988," Socio-Economic Complexity in Southwestern Iran During the Vth and IVth millennia B.C:The evidence From Tall-Bakun A"Iran,26:17-34

3.در خود متن مقاله، هرجايي كه احتياج به ذكر منبع بود، پرانتز باز كنيد؛ اول نام مؤلف، بعد سال انتشار منبع و سپس صفحه ي مورد نظر را بنويسيد:
نحوه ارجاع به منابع :  داخل متن
اگر مولف يك نفر باشد (هومند، 1390: 40)  اگر دو نفر باشند (ويت و دايسون، 1389 :120)   اگر مولف ها بيشتر از دو نفر باشند (هومند و ديگران، 320:1390)   (مجيدزاده،1370:86) يا (15:Talai 1984)
4.در مورد متن هاي تاريخي و كهن مي توان فقط عنوان كتاب و صفحه ي مورد نظر را ذكر كرد
 (تاريخ بيهقي،ص397).
و در صورت چند جلد بودن منبع به صورت: (ابن کثير، 1424: 2/3777)
در تبديل سالهاي تاريخي از هجري به ميلادي و وارونه ي آن ريزبيني بايسته را به جا آوريد. پيشنهاد مي شود از جستار زير بهره بگيريد.
فرديناند و وستنفلد و ادوارد ماهلر، تقويم تطبيقي هزار و پانصد ساله هجري قمري و ميلادي، مقدمه و تجديد نظر از حكيم الدين قريشي، تهران. فرهنگسراي نياوران.1360.
ج)ساير نکات:
1.    نام و نام خانودگي، نشاني کامل پستي و الکترونيکي و شماره تلفن نويسنده (ها) در صفحه نخست مقاله ذکر شود.
2.    مقاله هاي تأليفي روشن، مستند و نييجه پزوهس نويسنده (ها) و قبلا در نشريات داخلي و خارجي منتشر نشده باشد.
3.    در صورتي كه مقاله ترجمه است، نسخه اي از متن اصلي مقاله، مشخصات كامل، كتاب شناسي آن و چكيده اي از ترجمه فارسي را در چند سطر همراه مقاله بفرستيد.
4.    مقاله بر روي يك كاغذ A4، چاپ شود و در قالب نرم افزار word و PDF بر روي يك لوح فشرده فرستاده شود.
5.    عکس ها و تصاوير علاوه بر اين در فايل متني ارسال مي گردند به صورت مجرا با پسوند tiff  و dpi300 ارسال گردد.
6.    عکس ها و طرح ها شماره گذاري شود.
7.    هيات تحريريه در رد و پذيرش مقاله مجاز است و مقالات ارسالي مسترد نمي گردد.
8.    مسوليت محتوي مقالات بر عهده نويسنده(ها) مي باشد و هيات تحريريه در ويرايش ادبي مقالات آزاد است.





نویسه جدید وبلاگ

مطلب جدید من در اخبار مازندران

تاثیر گردشگری بر رونق صنایع دستی در استان مازندران- دایی ذوالفقار مردی با ذوق که به خوبی به این تاثیر پی برد

بررسی آمارهای مربوط به بازدید گردشگران از مراکز تولید صنایع دستی، نشانگر آن است که صنایع دستی یا هنرهای صناعی که یکی از مظاهر فرهنگی و هنری محسوب می شود، می تواند عامل مهم و حتی موجبی برای جلب و جذب گردشگران به حساب آید، همچنین رونق گردشگری در منطقه موجب احیای صنایع دستی گردد. چرا که هر اثر صنایع دستی بازگو کننده ی خصوصیات تاریخی، اجتماعی و فرهنگی یک کشور و حتی منطقه و محل تولید است و می تواند در شناساندن هنر اصیل و بومی و فرهنگ نقش اساسی ایفا کند. بررسی های سه دهه ی پایانی قرن بیستم میلادی تا به امروز، این واقعیت را مطرح کرده است که خرید سوغات آن هم سوغاتی ماندگار و با هویت که ضمنا نشانه ها و علائم و نمادهایی از مکان و موضوع بازدید را به همراه داشته باشد، نه تنها تکمیل کننده ی سفر و بازدیدهای گردشگران است بلکه گاه جاذبه ای فراتر از مکان های تاریخی و باستانی در توریست ها ایجاد می کند بر اساس اطلاعات و دانسته های قبلی و یا در مواجهه با آثار زیبای صنایع دستی که ضمن دوام به واسطه ی برخورداری از نگاره ها، رنگ ها و رنگ آمیزهای سنتی، بومی و ملی، حکایتگر هویت فرهنگی و نشانه ای گویا از مناطق مورد بازدید است، به سرعت جلب و جذب چنین آثاری می شوند تا ارزنده ترین هدیه، مناسب ترین سوغات و بهترین ره آورد سفر را برای خانواده، دوستان و آشنایان فراهم آورند.

صنایع دستی در مازندران همچون دیگر قسمت های ایران قدمت زیادی دارد. یکی از این صنایع دستی که منطبق بر نوع اقلیم و جغرافیای مازندران بوده و امروزه  تقریباً در حال فراموشی است، هنر لاک تراشی یا چوتاشی (کچه تاشی) است که در گذشته در مناطق جنگلی و روستایی مورد توجه پیشروان بوده و انواع ساخته های آن بر اساس نیاز روزمره رشد یافته و ساخته می شده است. امروزه اگرچه صنایع دستی زاده دنیای مدرن است و بسیاری از صنایع که امروزه از آن صحبت می کنیم همچون لاک تراشی در چرخه زندگی مردمان عصر خود کاربرد داشته اما امروزه به عنوان یک اثر هنری و دارای ارزش زیبایی شناختی می توان از آن یاد کرد. و همچنین می توان جایگاه آن را بخش گردشگری استان مازندران مورد مطالعه قرار داد. در این اینجا ابتدا به طور مختصر این صنایع دستی را معرفی می کنیم و بعد به نمونه موردی از موجودیت یک کارگاه لاک تراشی در بلیران آمل که جزو مناطق نمونه گردشگری است می پردازیم.

هنر لاک تراشی همان ساخت ظروف و احجام چوبی سنتی با استفاده از چوب های جنگلی است که با نقوش اسطوره ای و الهام گرفته از طبیعت اطراف منقوش می کردند. با توجه به قدمت استان مازندران و به دلیل جنگل انبوه و گونه های مختلف درختان جنگلی، طبیعتاً لاک تراشی و استفاده بومیان از چوب قدمت بسیار طولانی دارد. در گذشته بومیان ساکن مناطق جنگلی به دلیل فراوانی پوشش گیاهی بیشتر نیاز خود را از چوب تهیه می کردند و رفته رفته در ساخت لوازم چوبی از تنه و ریشه درختان مهارت یافتند.

هنر لاک تراشی یک کار ابتکاری است و جنگل نشینان با شناختی که از انواع درختان جنگلی دارند برای ساخت مصنوعات چوبی از ریشه و چوب درختان خاصی مثل افرا، راش، ملج، توسکا، ممرز، شمشاد ، نم دار و انجیلی استفاده می کنند. ظروفی که از ریشه درختان تهیه می شود سبک تر و در مقابل سرما و گرما مقاوم تر است و ترک بر نمی دارد و در اثر ضربه به سادگی نمی شکند. لاک تراشان معتقدند ظروفی که از ریشه درختان تهیه می شود، اگر خوب نگه داری شود عمر مفید آنها حداقل بالای صد سال خواهد بود. در گذشته لاک تراشان لوازم مورد نیاز در منزل را از ریشه تحتانی درخت هایی که از ساقه با شیب ملایمی در خاک نفوذ کرده اند، استفاده می کردند، به نظر آنان قسمت تحتانی این نوع ریشه ها کمتر در معرض برف و باران قرار داشت. برخی از ظروف تهیه شده از این راه عبارتند از: لاک جولِه، کِلز، تَلم، لاک دانه پاش، قندچوله، تنباکو چوله، قاشق ، مَلاقه، کَترا.

لاک: به ظرف بزرگی گفته می شود که لبه آن رو به داخل جمع شده و معمولاً از آن برای خوردن غذا استفاده می کردند. جوله: این وسیله شبیه پارچ است که در اندازه های متفاوت ساخته می شد. کاربرد اصلی اش برای دوشیدن شیر و نگه داشتن انواع مواد لبنی بود و با نقشه های مارپیچ و زنجیره ای طراحی می شود. نوع بزرگ آن مندر نام دارد که ظرفیت آن 18 کیلوگرم است. دانه پاش: به جای سینی برای پاک کردن برنج و حبوبات بکار می رود. کلز: از این وسیله چوبی به جای ملاقه برای هم زدن شیر و سرد کردن شیر استفاده می شود. در مناطق مختلف نام های گوناگونی دارد. در رامسر گیال، در بخش مرکزی کلز و کیلز و در منطقه گرگان کمچه لز می گویند. کچه یا کترا: همان قاشق است و از ساقه یا شاخه شمشاد ساخته می شود که در کنار وسایل امروزی همچنان کاربرد دارد. گیله لاک: به عنوان پیمانه استفاده می شود و حدود 6 کیلوگرم شالی یا جو و 7/5 کیلوگرم گندم ظرفیت دارد. عصا: از چوب درخت آزاد یا ازدار به نام محلی ساخته می شود. قندچوله: برای خرد کردن قند بکار می رود. تنباکو چوله: به عنوان ظرف تنباکو مورد استفاده قرار می گیرد. سیرکوب: در اندازه های متقفاوت ساخته می شود. در قدیم از این ظرف برای کوبیدن و خرد کردن نیز استفاده می شد.

از انواع مختلف این وسایل چوبی نام برده شده بیشتر آن ها امروزه کاربردی نیستند و در این میان ملاقه، کترا و قاشق کاربردی بوده و دیگر موارد با توجه به تغییر سبک زندگی مردمان می توان به عنوان وسایل تزیینی که دارای بار معنایی از شیوه و وضعیت زندگی مردمان بومی و سنتی مازندران است، عرضه گردد.

یکی از مناطقی که هنر لاک تراشی در آن امروزه به این شیوه در جریان است، روستای بلیران آمل می باشد که در فاصله 15 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان آمل قرار گرفته است. اگرچه در سالهای اخیر بدلیل کمبود امکانات و و زیر ساخت های مناسب تعداد زیادی از مردم این روستا به شهر مهاجرت نموده اند. در صورتی که در این روستا آثار تاریخی و فرهنگی و همچنین مناظر طبیعی و دیدنی مشاهده می گردد، که در نوع خود بی نظیر است. روستای مذکور بافت روستایی خود را تا حدی حفظ کرده است. همچنین موجودیت آثار تاریخی و فرهنگی مانند سقانفار و یا تکیه هایی از دوره قاجار در این روستا وجود دارد که می توانند بسیاری از گردشگران را به خود جذب کند. در بالا دست این روستا نیز گروه دیرینه شناسی از دانشگاه تهران و کشور فرانسه به این منطقه عزیمت نموده که آثاری مربوطه به دوره پارینه سنگی جدید کشف نموده اند. در جنوب روستا آثار طبیعی از قبیل : منطقه لارو سر، گرم رود یا به اصطلاح عامه گرو، منطقه جفت سنگ، منطقه لاله زار مشاهده می شود، که نشان از پتانسیل بالا این منطقه در جذب گردشگر دارد و امروزه نیز گردشگران فراوان در زمینه طبیعت گردی را به خود جذب کرده است. با عبور از کوچه های این روستا که با معماری بومی منطقه مازندران به زیبای در دل جنگل خودنمایی می کند به کارگاه لاک تراشی دایی ذوالفقار می رسید. ایشان با توجه به وجود گردشگر این منطقه و با استفاده از ذوق و سلیقه خود بسیاری از این وسایل چوبی را که در گذشته کاربردی بود به شکل صنایع دستی و هنری تزیینی در آورده و به گردشگران عرصه می کند که در این میان جوله و کلز بیشتر از دیگر انواع وسایل چوبی مورد پسند گردشکران می باشد. البته جای بسی خوشنودی است که فرزندی از ایشان هنر پدر را فرا گرفته و به ایشان به این امر کمک می کند زیرا امروزه اکثر فرزندان با توجه به عدم حمایت لازم از هنرمندان در عرصه صنایع دستی تمایلی به ادامه حرفه پدری ندارند و این شاید دلیل اصلی فراموشی بسیاری از حرفه های دستی از استان باشد و از دیگر دلایل فراموشی این صنایع عدم توجه به آموزش و تربیت هنرجویان در سطح استان است.

به طور کلی در این منطقه با توجه به وجود پتانسیل های فراوان برای جذب گردشگر، دایی ذوالفقار با ذوق و بینش درستی از وضعیت موجود حاصل از حضور گردشگر در روستای بلیران به تولید و عرضه وسایل چوبی به شکل تزیینی پرداخت و موجب رونق این هنر شد. امید است دیگر صنایع دستی مازندران همچون نمد مالی، چادر شب بافی، سفالگری و .... در سایه حمایت مسئولین و ذوق و استعداد هنرمندان رونق یافته و از فراموشی آن ها جلوگیری شود.

 







گزارش تخلف
بعدی