نویسه جدید وبلاگ
به بهانه زاد روز کوروش
درباره چگونگي پيدا شدن منشور كوروش گفته شده است هنگام كاوش در محوطه باستاني بابل (1882-1879) باستانشناسي به نام «هرمز رسام» يك استوانه سفالين كوچك يافت كه شامل يك نوشته از كوروش بزرگ بود.
جنس اين استوانه از گل رس و ابعاد آن شامل 23 سانتيمتر طول و 11 سانتيمتر عرض است. استوانه داراي 40 سطر به زبان اكدي و به خط ميخي بابلي است.
اين سند گوياي رفتار بزرگمنشانه كوروش در برخورد با مغلوبين است كه امروزه به عنوان نخستين منشور حقوق بشر ذهن جهانيان را به خود معطوف ساخته است. اين منشور در سال 1971 توسط سازمان ملل متحد به تمام زبانهاي رسمي سازمان منشور شد.
استوانه يافت شده در موزه بريتانيا در شهر لندن نگهداري ميشود. در سال 1975 «ريشارد برگر» بخشي از يك لوحه استوانهاي كه آن را متعلق به نبونيد ميدانستند، پارهاي از استوانه كوروش بزرگ و سطرهاي 37 تا 45 آن دانست و از اينرو اين قسمت كه در دانشگاه ييل (Yale) امريكا نگهداري ميشد، به موزه لندن منتقل شد و به استوانه اصلي پيوست.
نام و مرگ كوروش
نام كوروش در سنگنبشتههاي ميخي پارسي «كورو» در نسخه عيلامي «كوارش»، در لوحههاي بابلي «كورش»، در تورات «كورش» و در لاتين «سيروس» آورده شده است.
او از خانواده هخامنش بود كه خود از تيره پاسارگاديهاي پارس و از نژاد آريايي بودهاند. اين شهريار در سال 598 پيش از ميلاد چشم به جهان گشود و طبق نوشتهها 3 همسر داشت كه نام دوتاي آنها «كاسان دان» و «آمتيس» بوده است. كوروش از كاساندان 2 پسر به نامهاي كمبوجيه و برديا داشته كه درباره آنها در تاريخ بسيار نقل شده است، اما اين شهريار ايراني از زن دوم 2 دختر به نامهاي «آتوسا» و «مرئه» و از زن سومش هم دختري به نام «آرتيستن» داشته است.
درباره مرگ كوروش گفتهاند در سال 529 پيش از ميلاد و در سن 70 سالگي در اثر شورش ماساژتها نيمهصحراگرد كه يك تيره سكايي در آن طرف رودخانه «آراكس» بودند، كوروش شكست ميخورد و در اثر زخمي كه برميدارد، بعد از سه روز از دنيا ميرود.
پادشاهي كوروش
شاهنشاهي كوروش بزرگترين و شكوهمندترين پادشاهي در سراسر آسيا بود و گواهي اين امر امپراتوري بود كه مرزهاي آن از شرق به اقيانوس هند، از شمال به درياي سياه، از غرب به قبرس و مصر و از جنوب به حبشه ميرسيد و اين امپراتوري با چنين عظمتي فقط با يگانه كوروش اداره ميشد. نوع حكومت او برمدارا، مروت و بخشش نسبت به حريفان بود. البته اهميت و برتري كوروش بيشتر از دو لحاظ است: يكي آنكه پارس را كه كشوري محدود بود، در اندك زماني به يك فرمانروايي پهناور و نيرومند تبديل كرد كه تا آن زمان چنين دولت وسيع و مقتدري به وجود نيامده بود. برتري ديگري كه نزد انديشمندان از همه كارهاي او درخشندهتر است، حسن سلوك، سياست متين و روش پسنديدهاي بود كه درباره كشورهاي تابعه و زيردست در پيش گرفت.
ترجمهاي منظوم از بخشي از منشور كوروش
من هستم كوروش، شاه هخامنشي
من ياور مردمان و پيامآور محبتم
سلوك سربازان من
سلوك پارسيان سرزمين من است
و ما براي آزادي مردمان آمدهايم
تباهي و تيرگي از ما نيست
وحشت و شقاوت از ما نيست
ما رسولان امان و آسودگي هستيم
ما آورندگان آزادي مردمان هستيم
پس بشارتم داد داناي دانايان
سعادت دنيا و بهشت آخرت
نيكوترين پاداش است.